مظلومیت شیعیان پاراچنار از ضیاء الحق تا زرداری
خبرگزاری فارس: حملات انتحاری به شیعیان پاراچنار، سکوت دولت پاکستان در قبال شهادت 600 نفر و زخمی شدن 3000 تن از شیعیان، محاصره و کوچ اجباری آنها از این منطقه تنها برخی از حوادث پاراچنار از دوره مشرف تاکنون است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، در بخش اول این گزارش وضعیت شیعیان پاراچنار از سالهای 1960 تا سال 2000 و در دولتهای ضیاء الحق، بینظیر بوتو و نوازشریف و اوایل دوره پرویز مشرف مورد بررسی قرار گرفت و با برخی از رنجها و مشکلات آنها آشنا شدیم.
در بخش دوم و پایانی این گزارش سعی داریم تا درگیریها و حملات انتحاری خونین علیه آنها را در سالهای 2007 تاکنون مورد بررسی قرار داده و دستهای پشت پرده آمریکا و برخی حامیان منطقهای وهابیها و طالبان پاکستان در طراحی و اجرای استراتژی کوچاندن شیعیان از منطقه استراتژیک پاراچنار به ایالت پنجاب و دیگر شهرهای ایالت سرحد را بیان کنیم.
آنچه در پی میآید، بخش دوم و پایانی گزارش مظلومیت شیعیان پاراچنار از ضیاء الحق تا زرداری است که به بررسی حملات انتحاری علیه شیعیان، حمله خونین سال 2007 به شیعیان، نگاه مبهم و دوگانه دولت پاکستان به این حوادث، محاصره شهر پاراچنار و آخرین وضعیت این منطقه پرداخته است.
* آغاز حمله انتحاری به شیعیان در دوره مشرف
درگیریها در پاراچنار در دوره "پرویز مشرف " رئیس جمهور سابق پاکستان شدت بیشتری به خود گرفت و تمامی مناطق قبایلی شمال غرب این کشور بی ثبات و ناامن شد، در واقع با روی کار آمدن مشرف درگیری علیه شیعیان شدت بیشتری به خود گرفت.
قبل از مشرف اگر قرار بود که به شیعیان حمله کنند، حداقل یک یا دو نفر را می کشتند و یا حداکثر یک بمبی در مسجد منفجر میکردند اما در دوره پرویز مشرف عملیات انتحاری علیه شیعیان در مناطق قبایلی پاراچنار شروع شد و بعد جدیدتری به خود گرفت و درگیری علیه شیعیان به شهرهای کویته، کراچی، هنگو، پیشاور، دیره اسماعیل خان نیز کشیده شد.
در آن دوره حکومت ایالتی سرحد در دست جمعیت علمای اسلام و شخص "فضل الرحمن " بود، فضل الرحمن پرورش دهنده طالبان پاکستان بود و در دوره مشرف به مدت چهار سال حکومت ایالت سرحد را در دست داشت و طالبان را در این ایالت و بلوچستان ساماندهی کرد و امکانات گستردهای را در اختیار آنها قرار داد.
دولت پاکستان، آمریکا و عربستان از این فرد وهابی حمایت می کردند و بدین ترتیب طالبان با حمایت مشرف و عامل وی در ایالت سرحد که فضل الرحمن نام داشت، در این منطقه رشد کرد.
در سال 2007 فرماندار مناطق قبایلی پاراچنار قبل از استعفا ظی سخنانی در جمع مردم اعلام کرد که "نقشه پاراچنار در سال 2007 تغییر خواهد کرد. " یعنی از قبل برنامه ریزی کرده بودند که سال 2007 پاراچنار بدست آنها خواهد افتاد و شیعیان نیز در دیگر مناطق کوچانده خواهند شد، حتی دو سال قبل از درگیری شدید در این شهر، سفیر آمریکا وارد پاراچنار شد و به منطقه "تری منگل " در نزدیکیهای مرز افغانستان رفت و پس از آن درگیریها شدیدتر شد.
در واقع دولت آمریکا و دولت مشرف در برنامههای مختلف با فضل الرحمن رهبر طالبان در پاکستان هماهنگ بودند، به عبارت دیگر هر چند به ظاهر خود را مخالف طالبان جلوه می دهند اما با آزاد گذاشتن و تشویق آنها برای حمله به شیعیان در مناطق قبایلی ایالت سرحد و پاراچنار به نوعی با آنها هماهنگ هستند.
* شعار علیه مقدسات شیعه در روز میلاد پیامبر اکرم(ص) و سکوت دولت
در سال 2007 یک ماه پس از اظهارات فرماندار پاراچنار مبنی بر تغییر نقشه پاراچنار، این منطقه دچار سیل شد و "علی محمد جان اورگزئی "حکمران ایالات در بین مردم حاضر شد و وقتی از وی تقاضای کمک کردند، در جواب مردم گفت که سیلی بدتر از این در انتظار پاراچنار است.
پس از آن مناطق مختلف پاراچنار نا امن شد و از آوریل سال 2007 (اردیبهشت ماه 86) این درگیریها آغاز شد. تندروها و وهابی ها در این منطقه با شیطنت دولت راهپیماهایی را آغاز کردند که با میلاد حضرت محمد پیامبر اکرم (ص) مخالف بودند. این افراد دیوبندیه بودند و خود را از سنیهای حنفیه معرفی میکردند.
البته در اوایل سال 2007 پاراچنار منطقه عبور طالبان از پاکستان به افغانستان هم به شمار میرفت و آنها از منطقه "چپری " تا منطقه "کُرُم " طول مناطق پاراچنار را طی می کردند و وارد افغانستان می شدند، سران قبایل پاراچنار در جلسهای با حضور نماینده ناتو، افغانستان و پاکستان اعلام کرده بودند که به هیچ وجه اجازه عبور کاروانهای طالبان به سمت افغانستان را نخواهند داد و دولت ایالت سرحد نیز در قبال عبور طالبان از این منطقه هیچ مسئولیتی را قبول نمیکرد و از شیعیان حمایت نمیکرد و دولت مشرف اعلام می کرد که ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم و با سکوت خود به گسترش نا امنی در این مناطق کمک کرد.
این امر اساس درگیریهای سال 2007 پاراچنار شد که وهابیون و طالبان در تظاهراتی علیه مقدسات شیعه شعار دادند. « مرده باد شجاعت حسین، زنده باد یزیدیت، شجاعت حسین مرده باد یزیدیت زنده باد » از جمله شعارهای آنها بود.
شیعیان در واکنش به این اقدام با مراجعه به نماینده سیاسی دولت خواستار توقف این اقدام و دستگیری عاملین این ماجرا شدند اما آنها دستگیر نشدند و حتی انجمن حسینی پاراچنار با اعتراض از دولت خواست تا 17 ربیع الاول موضع خود را اعلام کند و به شیعیان جواب دهند که واکنش دولت مشرف در این خصوص منفی بود و هیچ برخوردی با مسببین صورت نگرفت.
در روز 17 ربیع الاول آوریل 2007 همه شیعیان و اهل تسنن از مناطق مختلف در حسینیه مرکزی شهر پاراچنار جمع شده بودند، اهل تسنن یک مفتی از کراچی برای سخنرانی در این مراسم باشکوه دعوت کرده بودند و ماجرا از آنجا آغاز شد که این مفتی در سخنان خود اعلام کرد که «یزیدیت زنده باد حسینیت مرده باد» و پس از این شعار عدهای از جوانان غیور که تحمل این سخنان برایشان سخت بود، حسینه را ترک کردند و به بیرون رفتند.
این افراد به محض اینکه به صحن بیرونی حسینیه رسیدند، همگی بدست وهابیهایی که از قبل خود را آماده کرده بودند گلوله باران شدند، و پس از آن درگیری ها آغاز شد. شخصی بنام "عید نظر " که رهبری این جریان افراطی را بر عهده داشت، در این درگیری ها زخمی شد اما با بالگرد ارتش به کراچی منقل شد این درحالی بود که دولت مشرف اعلام میکرد ما عاملین اصلی این جریان را دستگیر کردهایم.
شیعیان در این ماجرا نیز با هوشیاری عمل میکردند چون به توطئه آنها آگاه بودند، قبل از این درگیری حدود یکسال و نیم پاراچنار در محاصره بود. در این درگیری ها 63 تن از شیعیان شهید شدند و پس از آن نیز راههای منتهی به شهر مسدود بود و درگیریهای پراکنده وجود داشت.
* درگیریهای 15 و 16 نوامبر 2007 و شهادت 87 شیعه // ذبح دو تن از شیعیان برجسته با نام جهاد
درگیری شدید بعدی منطقه پاراچنار در 16 نوامبر 2007 از طرف وهابیون شروع شد و در این مدت 4 اتفاق مهم در این منطقه رخ داد.
1- وهابیون در منطقه هنگو سه نفر از افراد پلیس که شیعه بودند را زیر ماشین گرفتند و کشتند.
2- یکی از شیعیان برجسته پاراچنار بنام "لایق حسین " را در وزیرستان به طور فجیعی سر بریدند و فیلمی تهیه کردند که ما بنام جنگ علیه شیعه این کار میکردیم.
3- در اقدام بعدی "سید امجد " را در منطقه دو آبه سربریدند و شهید کردند.
4 - اتفاق چهارم در ماه آگوست بود که در یک عملیات انتحاری در پاراچنار 12 تن از شیعیان به شهادت رسیدند.
به دنبال این مسائل در 15 نوامبر یک درگیری بین نیروهای طالبان و وهابیها در پاراچنار اتفاق افتاد که چند نفر از آنها زخمی شدند و این مسئله را به شیعیان نسبت دادند. روز بعد در 16 نوامبر مجدداً جنگ و درگیری با شیعیان شدت یافت و به کل منطقه قبایلی پاراچنار سرایت کرد و در این درگیریها هم 75 تن از شیعیان شهید و بیش از صدها نفر نیز زخمی شدند.
* حمله انتحاری فوریه 2007 و شهادت 60 شیعه // شدت یافتن محاصره پاراچنار // سوزاندن زنده زنده شش نفر از شیعیان
حمله انتحاری بعدی به شیعیان در فوریه 2007 صورت گرفت که در آن حادثه تروریستی، 60 نفر از شیعیان به شهادت رسیدند و این ماجرا بلافاصله حوادث دیگری را در این منطقه رقم زد.
بعد از این حملات انتحاری پاراچنار محاصره شد و طالبان از ارسال آذوقه و مواد غذایی، مواد بهداشتی و درمانی و سوخت خودداری می کردند. در حادثهای یک "تریلی نفتی " از پیشاور به سمت پاراچنار در حرکت بود که در محله "چپری " در ورودی منطقه کُرُم مورد حمله قرار گرفت، شبه نظامیان طالبان به آنها حمله کردند و 6 نفر از جمله یک راننده و دیگر محافظین همراه آنها کشته شدند، عدهای دست و پایشان قطع شده و عدهای هم در آتش سوختند.
به دنبال این حادثه، در فرصتی دیگر نیروهای طالبان 13 کاروان که در حال حمل مواد غذایی به پاراچنار بود و حتی با بالگردهای ارتش هم محافظت می شد را محاصره و همه آنها را قتل عام کردند، نکته جالب اینکه حتی یک گلوله هم از طرف محافظین دولتی این کاروانها و بالگردهای ارتش شلیک نشد و بر شیعیان ثابت شد که دولت در این درگیریها با برنامه از قبل تعیین شده همدست طالبان و وهابیها است.
وضعیت چنان بود که زندگی عادی مردم با مشکلاتی مواجه شده بود، پاراچنار در محاصره کامل قرار داشت و مواد غذایی که گهگاهی از افغانستان وارد پاراچنار می شد با قیمتهای بسیارگران در اختیار شیعیان قرار می گرفت مثلا یک کیسه آرد که 2000 روپیه قیمت داشت، با مبلغ 8000 هزار روپیه در اختیار شیعیان قرار می گرفت، روغن، برنج و مواد دارویی اصلاً یافت نمی شد و عدهای از مردم از نبود مواد دارویی جان خود را از دست دادند، عده بسیار زیادی از کارگران کاملاً بیکار شدند و وضعیت بسیار وخیمی بر این منطقه حاکم بود.
محاصره و درگیری از آوریل 2007 (اردیبهشت 86) شروع شد و تا ماه دسامبر 2008 (آذر ماه 87) ادامه داشت و هنوز هم محاصره به نوعی ادامه دارد و هیچ امنیتی در مسیرهای ورود و خروج به این منطقه نیست، از آن زمان تاکنون شیعیان زیادی گروگان گرفته شده اند، فشارهای زیادی علیه مردم وارد می شود، باج گیری از آنها هنوز ادامه دارد، نیروهای طالبان در این منطقه خود مختاری می کنند و دولت پاکستان هم اقدامی جدی در این زمینه انجام نمی دهد.
* بطور خلاصه حوادث منطقه پاراچنار از سال 2007 تاکنون بدین شرح است.
1 - نوامبر 2007 طی یک درگیری 75 نفر از شیعیان شهید و بیش از صدها نفر زخمی شدند.
2- فوریه 2007 توقف ماشینهای سوخت رسانی به پاراچنار در محله "چَپَری " در ورودی منطقه کُرُم ایجنسی و دستگیری 9 نفر و شهادت شش تن که پس از چند ماه استخوانهای آن تحویل شیعیان شد، سه نفر نیز زنده تحویل دادند که حال آنها بسیار وخیم است.
3 - عملیات انتحاری در شهر پاراچنار که 60 شهید و بیش از صدها زخمی برجای گذاشت.
4 - توقف 13 کامیون حامل مواد غذایی و آذوقه که طی این حادثه شش نفر زنده زنده سوزانده شدند و هشت نفر دیگر هم دست و پایشان بوسیله اره برقی قطع شد و به شهادت رسیدند.
5 - تحویل جسد 12 تن از شیعیان درگونی
6 - درگیری هفت ماهه در منطقه "پیوار " که صدها شهید برجای گذاشت و "سید علی حسینی " فرزند شهید "عارف حسینی " رهبر شیعیان پاکستان نیز یک پای خود را از دست داد.
این درگیریها هنوز هم بصورت پنهان و محدود ادامه دارد و طالبان هنوز در بسیاری از مناطق پاراچنار شیعیان را دستگیر می کنند و آنها را به گروگان می گیرند، باج خواهی میکنند و فشارهای زیادی را به شیعیان وارد می کنند.
* 609 شهید و بیش از 3000 زخمی از آوریل 2007 تاکنون
به هر حال از آوریل 2007 تاکنون بیش از 609 نفر در پاراچنار به مدت این دو سال شهید شدهاند و پیش از سه هزار نفر زخمی شدهاند و چندین نفر هم اسیر شدهاند.
در درگیری آخر در ماه رمضان گذشته در منطقه "باغ رفعی " تعداد زیادی از تروریستها فرار کردند و 32 پایگاه نظامی آنها هم به تصرف شیعیان درآمد و شخصی بنام "ابوالیس الیبی " مرد شماره چهار القاعده در این منطقه کشته شد و دولت پاکستان وی را با بالگرد ارتش به وزیرستان منتقل کرد و آن منطقه را نیز بمباران کرد.
میتوانیم بگوییم درگیری در پاراچنار جنگ صهیونیست و مزدورانش علیه شیعیان است و در این راستا از هر دولتی که در پاکستان هم در رأس قرار بگیرد، استفاده میکنند.
* فقر و بیکاری و فروش منزل شخصی عامل کوچ شیعیان از پاراچنار // گروگان گیری شیعیان و باج خواهی از آنها
در این مدت در پاراچنار مردمی که اهل جنگ بودند، به مقابله پرداختند، آنهایی که فقیر و مستضعف هستند، بیکار ماندهاند و بسیاری از آنها به شهرهای پیشاور، لاهور، کویته و پنجاب مهاجرت کردهاند تا بتوانند حداقل روزگار عادی خود را بگذرانند.
از دیگر دلایل مهاجرت مردم در این منطقه، فروش ملک و منزل شخصی برای پرداخت غرامت به تروریستها است، وهابیون و طالبان زمانی که شیعیان را به گروگان میگیرند درخواست پول میکنند و مردم فقیر نیز ناچارند با فروش زمین و خانه و دیگر داراییهای خود عزیزانشان را آزاد کنند، پس از این اقدام هم هیچ راهی برای زندگی در این شهر ندارند و مجبور به مهاجرت میشوند.
این امور برای وادار کردن شیعیان به مهاجرت از این منطقه است. محاصره پاراچنار هنوز هم ادامه دارد و مسدود کردن بسیاری از راهها ناامن کردن آنجا به نوعی محاصره این منطقه را تداوم بخشیده است.
از طرف دیگر ارتش پاکستان هم که آمریکا به نوعی در آن نفوذ دارد، به نوعی از این تروریستها حمایت کرده و میکند.
دولتهای پاکستان هم همگی با این عوامل همراه و همدست بودهاند، در دوره ضیاءالحق ارتش پاکستان جلسهای به ریاست سرتیپ "امتیاز سندی " برگزار شد که در آنجا مطرح شد که دو گروه "شیعه " و "سندی " دشمن پاکستان هستند و ما باید با آنها مبارزه کنیم، دولت اعلام کرد که شیعیان و مردم استقلال طلب ایالت سند دشمن امنیت پاکستان هستند و باید آنها را از بین ببریم و این درگیریهای امروز هم در ادامه همان سیاستهاست.
در پایان میتوان گفت که وحدت اسلامی یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده و استراتژی این نظام اسلامی و شیعیان جهان تعیین گردید و از آن زمان به بعد در شبه قاره به ویژه پاکستان هم این موضوع از سوی شیعیان پیگیری شد و هنگامیکه استکبار احساس کرد این حرکت منافعش را تهدید میکند، ایجاد موانع را آغاز کرد و گروههای تروریستی یکی پس از دیگری تاسیس شدند و سیاست ایجاد تنش و فتنه انگیزی میان شیعه و سنی را دنبال کردند و با نام اسلام و حتی جهاد علیه شیعیان وارد عمل شدند و خود را اهل تسنن معرفی میکنند.
اما با این حال شیعیان پاکستان با هوشیاری کامل و آگاهی از توطئه دشمنانشان در بسیاری از مناطق نه تنها با اهل تسنن درگیری نمیشوند بلکه در شادیها و غمها در کنار یکدیگرند و با حفظ وحدت اسلامی میان خود توطئه دشمنان را به خوبی خنثی کردهاند.
و اما کلام آخر
به طور کلی اهداف طالبان، وهابیها و حامیان آنها آمریکا، برخی دولتهای ضد شیعه منطقه از فشار بر شیعیان و کشتار آنها در منطقه استراتژیک پاراچنار به شرح ذیل است:
1- تخلیه شیعیان از منطقه پاراچنار و کوچاندن آنها به دیگر مناطق ایالت سرحد؛ در واقع هدف اصلی پنهانی این موضوع تشکیل کشور پشتوستان و تجزیه کشورهای افغانستان، ایران و پاکستان است که گام اول این طرح تخلیه شیعیان از منطقه پاراچنار است.
2- ایجاد پایگاه آمریکا در منطقه استراتژیک همجوار پاراچنار؛ برای این امر هم مجاورت شیعیان برای آنها مفید نیست و به اعتقاد آنها شیعیان نوعی تهدید بالقوه محسوب میشوند و باید کوچ کنند.
3- تسویه حساب آمریکا باالقاعده به قیمت جان و مال و امنیت شیعیان؛ آنها معتقدند که طالبان باید به شیعیان حمله کنند و در واکنش به آنها شیعیان هم به مقابله با آنها بپردازند و خود آمریکا نیز از این مساله سود کند، چرا که در ظاهر این دولت برای نابودی طالبان در افغانستان حضور دارد.
4- در واقع القاعده و طالبان مثل دو لبه قیچی قصد دارند شیعیان را قیچی کنند؛ از یک طرف طالبان و القاعده در رفتارهای خود نشان دادهاند هر زمانی که بخواهند میتوانند با آمریکا کنار بیایند و از طرف دیگر آمریکا هم در طول 8 سال مبارزه با آنها، نه تنها القاعده و طالبان را ریشهکن نکرده بلکه به گسترش و رشد آنها نیز کمک کرده است، حتی در طول حضور خود در عراق و افغانستان هیچ ضربه محکمی بر پیکر آنها نزده و به عنوان یک مترسک از آنها استفاده میکنند، حتی اخیراً هم در افغانستان بحث مذاکره با طالبان را به رسمیت شناختهاند.
آمریکا با این کار محاصره ایران را تقویت میکند و ارتباط ایران را با همسایگان خود را قطع و گامهای موثری برای تحکیم قدرت خود در منطقه بردارد.
با عبارت دیگر آمریکا با حضور در افغانستان و پاکستان نفوذ خود را در اطراف چین هم مستحکمتر کرده ضمن اینکه از تمامی مخالفین جمهوری اسلامی ایران در این کشورها حمایت میکند و نیروهای شورشی و گروههای تروریستی مانند « جندالله، سپاه صحابه و طالبان » را نیز تقویت میکند و یک گام به سناریوی "حضور در میان رقابتهای برتر منطقه " نزدیکتر شده است.
5- ذخایر عظیم هستهای و انبارهای اتمی پاکستان در ایالت سرحد بنا شده است و مواد خام اورانیوم غنی شده در این منطقه به وفور یافت میشود بنابراین آمریکا با حضور در این منطقه در واقع سناریوی "کنترل پاکستان اتمی " را عملی خواهد کرد که هم برای ایران و هم برای چین که نزدیک این منطقه است، تهدید محسوب میشود.
6- آمریکا با حضور در افغانستان و تحریک طالبان برای کوچاندن شیعیان از مناطق قبایلی پاراچنار و ایالت سرحد در واقع چاقویی بر پشت مردم منطقه کاشته است. اگر آمریکا در افغانستان و ایالت سرحد در شمال غرب پاکستان مسلط شود، میتواند شکافی را در بین پنج کشور هستهای ایجاد کند.
در واقع میان روسیه، چین، پاکستان ، هند و ایران پایگاهی ایجاد کرده که به راحتی میتواند برای این پنج قدرت تهدیدی بالقوه باشد.
نظرات دیگران [ نظر]
|
نوشته شده توسط : امیر حسین
پنج شنبه 88 فروردین 20 ساعت 7:54 عصر