سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Text Box:   آیین جوانمردان 

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

  نسل جدید عربستان نمیداند علی کیست؟!!!
 
 

حذف کامل حضرت علی‌(ع) از تاریخ اسلام به دست وهابیون عربستان


در یک اقدام جدید از سوی دولت و روحانیون عربستان سعودی، بخش گسترده‌ای از نقش حضور پررنگ حضرت علی (ع) در تاریخ اسلام در کتب‌ تاریخی و مرجع عربستان، حذف شد.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، این کار که از پانزده سال پیش آغاز شده بود، هم‌اکنون به مرحله‌ای رسیده است که حتی مستندات برادران اهل تسنن درباره نقش مؤثر حضرت علی (ع) نیز حذف شده و هم‌اکنون نسل‌های جوان عربستان، حتی سایه‌ای از نام آن حضرت را نمی‌توانند در کتابی مرجع یا تاریخی پیدا کنند.

این گزارش می‌‌افزاید، در کتاب‌ فروشی‌های عربستان، همه کتاب‌هایی که نامی از آن حضرت و نقش ماندگار ایشان در تاریخ اسلام است، جمع‌آوری شده است و احادیث جعلی جایگزین آنها شده است.

علی‌ ستیزی روحانیون وهابی که از آغاز شکل‌گیری حکومت کنونی عربستان با کارهای مرموزانه انگلیس آغاز شده بود، هم‌اکنون به تحریف واقعی رخدادهای تاریخی و حقایق انکارناپذیر رسیده است.

بنا بر این گزارش، کتاب‌هایی همچون تفسیر طبری نیز که به نقش مولای متقیان اشاره داشته‌اند، جمع‌آوری و نسخه‌های جدیدی که نام آن حضرت در آن سانسور شده، جایگزین شده است.

این در حالی است که این اقدام به کتابخانه‌های عربستان نیز تسری پیدا کرده است و ارسال کتاب از لبنان و دیگر کشورهای عربی به این کشور با موضوع تاریخ اسلام، به شدت زیر نظر مأموران ممیزی عربستان است.

آنها همچنین لو‌ح‌های فشرده در این زمینه را جمع‌آوری کرده و لوح‌های فشرده جدیدی که نقش حضرت در آنها سانسور شده است، به بازار عرضه می‌کنند.

همچنین به تازگی دولت عربستان، برخی از سایت‌های شیعی را نیز با همکاری برخی شرکت‌های مجازی آمریکایی فیلتر می‌کند.

گفتنی است این کارها در حالی انجام می‌گیرد که روز گذشته و در هفته جاری، بالاترین و مفصل‌ترین جشن‌های میلاد علی‌ابن‌ابیطالب توسط شیعیان علی (ع) برگزار شده است.
منبع: سایت تابناک


نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین جمعه 88 مرداد 2 ساعت 12:3 عصر
 
 
  ماجرای زن روسپی و سید مهدی قوام ...
 
 


ماجرای زن روسپی و سید مهدی قوام    


چراغ‌های مسجد دسته دسته روشن می‌شوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد.
آقا سید مهدی که از پله‌های منبر پایین می‌آید، حاج شمس‌الدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز می‌کند تا برسد بهش. جمعیت هم همینطور که سلام می‌کنند راه باز می‌کنند تا دم در مسجد.
وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش...
- آقا سید، ناقابل، اجرتون با صاحب اصلی محفل...
- دست شما درد نکند، بزرگوار!
سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، می‌گذار پر قبایش. مدت‌ها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری!
- آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی می‌کنن...
حاج مرشد، پیرمرد 50 ، 60 ساله، لبخندزنان نزدیک می‌شود.
التماس دعای حاج شمس و راهی راه...
***
زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی‌اش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می‌کرد ...

 
زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب‌ها، گیس‌های پریشان... رنگ دیگری به خود گرفته بود.
دوره و زمونه‌ای نبود که معترضش بشوند...
***
- حاج مرشد!
- جانم آقا سید؟
- آنجا را می‌بینی؟ آن خانم...
حاجی که انگار تازه حواسش جمع آن طرف خیابان شده بود، زود سرش را انداخت پایین.
- استغفرالله ربی و اتوب‌الیه...
سید انگار فکرش جای دیگری است...
- حاجی، برو صدایش کن بیاید اینجا.
حاج مرشد انگار که درست نشنیده باشد، تند به سیدمهدی نگاه می‌کند:
- حاج آقا، یعنی قباحت نداره؟! من پیرمرد و شمای سید اولاد پیغمبر! این وقت شب... یکی ببیند نمی‌گوید اینها با این فاحشه چه کار دارند؟
- سبحان الله...
سید مکثی می‌کند.
- بزرگواری کنید و ایشون رو صدا کنید. به ما نمی‌خورد مشتری باشیم؟!
حاج مرشد، بالاخره با اکراه راضی می‌شود. اینبار، او مضطرب این طرف و آن طرف را نگاه می‌کند و سمت زن می‌رود.
زن که انگار تازه حواسش جمع آنها شده، کمی خودش را جمع و جور می‌کند. به قیافه‌شان که نمی‌خورد مشتری باشند! حاج مرشد، کماکان زیرلب استفرالله می‌گوید.
- خانم! بروید آنجا! پیش آن آقاسید. باهاتان کاری دارند.
زن، با تردید، راه می‌افتد.
حاج مرشد، همانجا می‌ایستد. می‌ترسد از مشایعت آن زن!...
زن چیزی نمی‌گوید. سکوت کرده. مشتری اگر مشتری باشد، خودش...
- دخترم! این وقت شب، ایستاده‌اید کنار خیابان که چه بشود؟
شاید زن، کمی فهمیده باشد! کلماتش قدری هوای درد دل دارد، همچون چشم‌هایش که قدری هوای باران:
- حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم...
سید؛ ولی مشتری بود!
پاکت را بیرون می‌آورد و سمت زن می‌گیرد:
- این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمرده‌ام. مال امام حسین(ع) است... تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نه ایست!...
سید به حاجی ملحق می‌شود و دور...
انگار باران چشم‌های زن، تمامی ندارد...
***
چندسال بعد...نمی‌دانم چندسال... حرم صاحب اصلی محفل!
سید، دست به سینه از رواق خارج می‌شود. زیر لب همینجور سلام می‌دهد و دور می‌شود. به در صحن که می‌رسد، نگاهش به نگاه مرد گره می‌خورد و زنی به شدت محجوب که کنارش ایستاده.
مرد که انگار مدت مدیدی است سید را می‌پاییده، نزدیک می‌آید و عرض ادبی.
- زن بنده می‌خواهد سلامی عرض کند.
مرد که دورتر می‌ایستد، زن نزدیک می‌آید و کمی نقاب از صورتش بر می‌گیرد که سید صدایش را بهتر بشنود. صدا، همان صدای خیابان لاله زار است و همان بغض:
- آقا سید! من را نشناختید؟ یادتان می‌آید که یکبار، برای همیشه دکان مرا تعطیل کردید؟ همان پاکت... این مرد، شوهر من است و چند روزی است که مشرف شدیم زیارت... آقا سید! من دیگر... خوب شده‌ام!
پی نوشت :
سید مهدی قوام ـ از روحانی های اخلاقی دهه 40 تهران ـ یکی تعریف می‌کرد: روزی که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند، به اندازه‌ی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار زار گریه می‌کردند و سرشان را می‌کوبیدند به تابوت...
برگرفته از : وبلاگ شق القلم



نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین جمعه 88 مرداد 2 ساعت 11:43 صبح
 
 
  ماشا الیلیکینا مسلمان واقعی؟!!
 
 
ماشا الیلیکینا مسلمان واقعی؟!!
«ماشا الیلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 2 سال پیش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زیبا مطرح بود و شهرت و محبوبیتش با اوج گرفتن «گروه رقص و موسیقی فابریک» در روسیه، به بالاترین حد رسید.
به گزارش ابنا، ماشا الیلیکینا، ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجاب اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است. وی می‌گوید از جلوه‌های کاذب سابق متنفر است و اکنون احساس خوشبختی می‌کند.
آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islam.ru با این هنرمند مسلمان شده است:

• چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود
در زمانی که یک خواننده بودی آیا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
ماشا: نه؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم. 
•  آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟
ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیکترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را می‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسیار گریستم؛ زیرا برای اولین بار در زندگی‌ام بود که چیزی از خدا می‌خواستم. 
• در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟
ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.
• آیا موسیقی هم گوش می‌دهی؟
ماشا: بله؛ آثار «گروه ریحان»، «گروه سامی یوسف» و «گروه کت استیونس» ( که پس از اسلام آوردن نام خود را «یوسف اسلام» گذاشت) را گوش می‌کنم. 
• آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟
ماشا: در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد. اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد. 
• چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می‌گروند از بین هنرمندان و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
ماشا: اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است. 
• از اینکه مسلمان شده‌ای چه احسای داری؟
ماشا: احساس خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم. 
• و چه تفاوتی با قبل داری؟
ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.
• آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمی‌خوری؟!
ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند. 
• از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟
ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی بازدارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.
از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟
ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.
اینک چه چیزی از «اسلام» می‌توانی به دیگران بگویی؟
ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد. 
• چه پیامی برای مسلمانان داری؟
ماشا: آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.
و برای غیر مسلمانان؟
ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.


نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین پنج شنبه 88 مرداد 1 ساعت 2:58 عصر
 
 
  رازهای موفقیت
 
 

رازهای موفقیت

نکاتی جالب برای موفقیت و پیشرفت بیشتر در زندگی


 روز اول
از کارهایی که ناچاری انجام دهی لذت ببـــر.نق زدن تنها تو را خسته تر می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی.اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی.
مثل سگ همه جا به دنبالت خــواهد بود.
روز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی.نه به صرف این که ناچاری انجام دهی.باید به کارت ایمان داشته باشی.یک جریان آب ضعیف ، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.
روز سوم
همه چیز را همانطور که هست بپذیر.خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد.خواستن، باد را از وزیدن باز نمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند.
اگر می خواهی چیزها را بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.
روز چهارم

تمرین کن تا از درون شاد باشی.اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند.خودت رئیس کارخانة شادی سازی باش.
روز پنجم
ذهنت را همانند ابر سفیدی که در آسمان است، آزاد کن.تلاش کن، اما نتایج کار را واگذار تا با هم کار بیایندبرای ابر چه فرقی می کند باد از کدام سو بوزد.
چرا وقتت را برای چیزی که در کنترل تو نیست، تلف می کنی؟
ادامه مطلب...

نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین پنج شنبه 88 تیر 25 ساعت 12:33 عصر
 
 
  پوشش زن در یونان و روم باستان
 
 
پوشش زن در یونان و روم باستان

دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود در جزایر کورس و امر جوس و دیگر جزایر ساخته می شد زنان فینقی نیز دارای پوششی قرمز بودند سخن درباره حجاب در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیز به چشم می خورد حتی بنیلوب همسر پادشاه عولیس فرمانروای ایتاک نیز با حجاب بوده است زنان شهر ثیب دارای حجاب خاصی بوده اند بدین صورت که حتی صورتشان را نیز با پارچه می پوشاندند این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. در اسپارته دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند ولی بعد از ازدواج خود را از چشم مردان می پوشاندند نقش هایی که بر جای مانده حکایت می کند که زنان سر را می پوشاندند خواه باکره و خواه دارای همسر باشند حجاب در بین زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد و فارس نیز وجود داشته است زنان رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند به طوری که وقتی از خانه خارج می شدند با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشانند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شود.
یکی از تاریخ نویسان غربی نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است او درباره (الهه عفت) که یکی از خدایان یونان باستان است می گوید آرتمیس، الهه عفت است و عالی ترین نمونه و الگو برای دختران جوان به شمار می آید دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور و عفت و تقوا آراسته است.
همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند آمده است: بالاتر از ارمیان و در کنار دریای سیاه سکاها بیابانگردی می کردند آنها مردم وحشتی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سر می بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه می داشتند.
این مورخ در جای دیگر می گوید: زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملا در حجاب باشند.
همچنین از قول یکی از فلاسفه یونان باستان درباره شدت پوشش زن نقل می کند: نام یک زن پاک دامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت.



نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین پنج شنبه 88 تیر 25 ساعت 12:19 عصر
 
 
  نقشه 25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق (ع)
 
 

نقشه 25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام:

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

1-
طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخأ:

 بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم.

2-
و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة:

و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه‏ گیری (مثبت و سازنده) یافتم.

3-
و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»:

 و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی و رسالت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) یافتم.

4-
و طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی:

 سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.

5-
و طلبتُ حب الموت، فوجوته فی تقدیم المال لوجه الله:

و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.
برگ عیشی به گور خویش فرست        کس نیارد ز پس، تو پیش فرستادامه مطلب...

نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین چهارشنبه 88 تیر 24 ساعت 11:20 صبح
 
 
  وقتی که تو بیایی ...
 
 

وقتی که تو بیایی ...

 

وقتی که تو بیایی؛ مردم را به فراسوی افقهای عشق و ایمان دعوت می کنی

 و آدمی را میهمان بهشت می کنی. عشق زیباترین گلواژه هستی است

 و تو می آیی که شعراین گلواژه هستی و سرود پاکدلان باغ زندگی را بسرائی


 وقتی که بیایی،تنها گوهر روی تو است که می تواند دلهای زنگ زده انسانهایی راکه

 عشق به خدا درآنها جوانه نزده جلا دهد.


وقتی بیایی خورشید امامت تو دوباره به دلهای پژمرده ما جانی تازه می دهد

 و نهال عشق، ایمان معرفت و هزاران چیز دیگر را در وجودمان می کاری

 و با آمدنت زمستان شرمسار می شودو جای خودش را به بهاری همچون تو می دهد.


خورشید توان درخشیدن ندارد، چراکه شرم دارد درمقابل خورشیدی همانند تو بتابد.


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اَللّهُمَّ بَلِّغ مَوْلانا صَاحِبَ الزَّمان، اَیْنَما کَانَ وَ حَیْثُما کان
مِنْ مَشارِقِ الاَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها و جَبَلِها، عَنّی وَ عَنْ والِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدی وَ اِخْوانی
اَلتَّحِیَّةَ وَ السَّلامَ عَدَدَ خَلْقِ اللهِ وَ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَ ما اَحْصَاهُ کِتابُه وَ اَحاطَ عِلْمُهُ
اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَةِ هذَا الْیَوْمَ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ اَیّامِ حَیاتِی
عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقی لا اَحولُ عَنْها وَ لا اَزول
اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ نُصّارِهِ
الذّابّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلینَ لاَوامِرِه وَ نَواهِیهِ فِی اَیّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
اَللّهُمَّ فَإنْ حَالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیاً
فَأخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی، شاهِراً سَیْفی، مُجَرَّداً قَناتِی،


 مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ
وَ اکْحُلْ بَصَری بِنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
اَللّهُمَّ اشْدُدْ اَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمْرَهُ اَللّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلادَکَ وَ اَحْیِ بِهِ عِبَادَک
فَإنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النّاس
فَأظْهِرِ اللّهُمَّ لَنَا وَلِیَّک وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسولِک صًلًواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِه
لا یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلّا مَزَّقَه وَ یُحِقَّ اللهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ یُحَقِّقَهُ
اَللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْاُمَّةِ بِظُهورِه اِنَّهُم یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً
وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه
یا مهدی ادرکنی




نظرات دیگران [ نظر]   نوشته شده توسط : امیر حسین چهارشنبه 88 تیر 24 ساعت 10:59 صبح
 
 
  منوی اصلی

بازدیدهای امروز: 1 بازدید
بازدیدهای دیروز: 2 بازدید
مجموع بازدیدها: 219601 بازدید


صفحه اصلی
وضعیت من در یاهو

پست الکترونیک
پارسی بلاگ

ورود به مدیریت
درباره من

 
 
  درباره وبلاگ
 
  پیوندهای روزانه
 
  لوگوی وبلاگ

آیین جوانمردان

 
  لینک دوستان من

 
  لوگوی دوستان من
 
  فهرست موضوعی یاداشت ها

 
 
  آرشیو

 
  موضوعات وبلاگ
 
  نوای وبلاگ
 
  طراحی و پشتیبانی
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین أجننی